رأی اصراری دیوان عالی کشور پرونده اصراری کیفری ردیف ۸۷/۲ مرتبط با دفاع مشروع نامتناسب در متن ذیل توسط کارشناسان رسمی دادگستری جمعآوری و آورده شده است.
هیئت عمومی دیوان عالی کشور موضوع پرونده اصراری کیفری ردیف ۸۷/۲ به ریاست آیتالله مفید، رئیس دیوان عالی کشور و با حضور آیتالله دری نجفآبادی، دادستان و قضات شعب کیفری دیوان عالی کشور صبح روز سهشنبه ۱۸ تیرماه جاری برگزار شد.
گزارش مأوی
به گزارش مأوی، طبق این پرونده جوانی در پی حمله یک خودرو به وی، زمینخورده و یکی از سرنشینان خودرو با قداره به سمت آن جوان حملهور میشود که وی به سمت مهاجم شلیک میکند. براثر جراحت واردشده مهاجم کشته میشود.
دادگاه کیفری استان اصفهان در رسیدگی به این پرونده دفاع را منتفی دانسته و عمل متهم را قتل عمد ارزیابی میکند. با تجدیدنظرخواهی متهم محکومعلیه پرونده به شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور ارسال میشود. این شعبه عمل متهم را دفاع دانسته و پرونده را نقض و به شعبه همعرض دادگاه کیفری استان ارجاع میدهد.
این شعبه دادگاه کیفری نیز همانند شعبه قبلی عمل متهم را قتل عمد عنوان میکند که با تجدیدنظرخواهی مجدد به شعبه دیوان عالی کشور ارسال میشود و این شعبه پرونده را اصراری تلقی میکند.
اکثریت اعضای هیئت عمومی دیوان عالی کشور در رسیدگی به این پرونده رأی شعبه دیوان عالی کشور مبنی بر دفاع بودن عمل متهم را تأیید کردند.
خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات پرونده کلاسه ۸۲۴/۸۴ ت مطرحشده در شعبه ۱۷ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان (کیفری استان) و کیفرخواست شماره ۲۶۷ مورخ ۱۷ بهمنماه ۱۳۸۴ صادرشده از دادسرای عمومی و انقلاب اصفهان مهدی-م ۳۰ ساله به اتهام ارتکاب قتل عمدی مرحوم داوود-ذ در تاریخ ۲۵ اردیبهشتماه ۱۳۸۴ تحت تعقیب کیفری قرارگرفته است.
پزشکی قانونی علت فوت را پارگی قلب و ریه و خونریزی شدید ناشی از آن به دنبال اصابت پرتاب نافذ شتابدار تعیین نموده است.
متهم پس از دستگیری در مرجع انتظامی اظهار داشته که اسلحه را در سفر عراق خریدیم. ماجرا ازاینقرار بود که بعدازظهر مغازه پدرم بودم و ساعت ۸ رفتم منزل. نشسته بودم که محسن-م به من زنگ زد و گفت رضا-ش آمده توی محله و سراغت را میگیرد و چند تا از بچهها را هم کتک زده.
من از سر سفره بلند شدم، آمدم توی اتاق اسلحه را برداشتم و گذاشتم توی کمرم. آمدم سر کوچه دیدم کسی نیست. رفتم در مغازه پدرم و برگشتم سر کوچه خودمان که سه چهار تا موتوری از بچههای خودمان آمدند. پیاده رفتم تا رسیدم توی خیابان سر بانک مسکن. در همین حین رضا-ش و داوود-ذ از آنطرف خیابان مرا دیده بودند.
رفتند تقاطع را دور زدند و آمدند با ماشین زدند به من. چون رضا-ش مرا میشناخت و قصدم این بود که با رضا صحبت کنم و بگویم قبلاً دعوا داشتیم و حالا آشتی کردهایم؛ اما وی با ماشین به من زد و ماشین رفت توی جدول و من زمین خوردم.
رضا دندهعقب گرفت که دوباره مرا بزند. سریع بلند شدم. داوود- ذ از ماشین پرید پایین و با قداره به من حملهور شد. قداره که نزدیک سرم رسید مجبور شدم و اسلحه را کشیدم. مسلح کردم و ۲ تیر شلیک کردم که خورد به داوود-ذ و همینطور فحاشی میکرد و عقب میرفت.
چند دورهم دور خودش چرخ خورده و روی زمین افتاد. در همین حال رضا-ش دندهعقب گرفت، من هم به او رسیدم و ۲ تیر هم بهطرف ماشین شلیک کردم که تیرها رفت داخل ماشین و رضا فرار کرد.
من بالای سر داوود رفتم، دیدم هنوز فحش میدهد و قداره دستش دارد که از دستش گرفتم و با موتور مهدی-ق فرار کردم.
متهم در مقام آخرین دفاع در بازپرسی ضمن اقرار به ارتکاب جرم و بیان اینکه مقتول را نمیشناخته اظهارات قبلی را تکرار کرد.
از شهود و مطالعات تحقیقشده که محمد-ح اظهار داشت:
ساعت ۱۱ شب که من در کیوسک تلفن بودم، دیدم ناگهان یک خودرو رنو سبز با سرعت زیاد متوقف شد و ۴ نفر از آن بیرون آمدند که اسلحه سرد قداره در دست داشت. با یکدیگر گلاویز شده و ناگهان فرار کردند. یک نفرشان روی زمین افتاده بود.
علی-ت افزود: در تاریخ ۲۵ اردیبهشتماه ۱۳۸۴ ساعت ۲۱ و ۴۵ دقیقه داوود-ذ به تلفن همراه من زنگ زد و گفت بیا توی لنبان کارت دارم. رضا- ش به من گفت که علی بنشین پشت موتور تا برویم جایی. من پشت موتور نشستم.
رضا پشت سر من و داوود ترک موتور نشست. رضا به من گفت: علی برو محله آزادان که من ماشینم را از مجید- ن بگیرم. ماشین را که گرفتم رضا و داوود توی ماشین نشستند و من پشت سر آنها آمدم.
دم محله پاران که رسیدم دیدم رضا با ماشین دور زد و به من گفت که پشت سر ما بیا. کنار مهدی-م که رسیدیم دیدم رضا با ماشین به کنار جدول رفت و مهدی پرت شد.
یککمی جلوتر مهدی- م کنار جدول ایستاده بود.
زمانی که زمین خورد دیدم داوود-ذ با قداره از ماشین پرید پایین و ۲ عدد قداره برای او پرت کرد که مهدی-م از روی زمین بلند شد و اسلحه کشید و به داوود تیر زد. یکلحظه داوود آمد بهطرف ماشین و من از ترس فرار کردم و دم محله گورتان دیدم که ماشین رضا-ش خورد به کنار جدول و رضا داخل ماشین است و از دهانش خون میآید. من دور زدم و او را سوار کردم.
رضا-ش اظهار داشت:
من پراید محمد را گرفتم و موتورسیکلت خودم را به او دادم. با ماشین دنبال داوود-ذ در خیابان شریعتی رفتم. باهم سوار شدیم رفتیم منزل شخصی به نام مجید. آنجا مجید با ۲ نفر دیگر داخل منزل بودند. داوود و آن ۲ نفر دیگر شروع به خوردن مشروب کردند.
محمد با من تماس گرفت و گفت ماشین را لازم دارم. داوود با علی-ت تماس گرفت و گفت بیا جلو خانه محمد. من، داوود و علی-ت بهاتفاق هم با موتورسیکلت خودم بهطرف خیابان آتشگاه رفتیم تا ماشین من را که دست مجید-ن بود، بگیریم.
در مسیر هم که میرفتیم داوود چون مست بود قصد درگیری و نزاع با چند موتورسوار را داشت؛ اما ما نگذاشتیم. در مسیر داوود و علی باهم صحبت میکردند که به سراغ مهدی-م برویم و او را با قداره بزنیم.
بعد رفتیم ماشین را گرفتیم و من به همراه داوود با ماشین من حرکت کردیم و علی هم با داوود تماس گرفت و گفت که مهدی-م آنطرف خیابان ایستاده و از ما سبقت گرفت و گفت پشت سر ما بیاید. من همپشت سر او دور زدم و دیدم علی با موتورسیکلت کمی آنطرفتر از مهدی-م ایستاده است.
داوود گفت: صبر کن تا پیاده شویم و دعوا کنیم. من هم گفتم نمیایستم. او عصبانی شد و دست داخل فرمان ماشین انداخت و ماشین را بهطرف مهدی-م هدایت کرد که ماشین با یک تابلو برخورد کرد و خاموش شد. بعد از ماشین پیاده شد و با مهدی درگیر شد و در همان لحظه صدای دو سه شلیک گلوله شنیدم.
دیدم داوود به زمین افتاد. من هم باعجله ماشین را روشن کردم که از مهلکه فرار کنم. متوجه شدم از بدنم خون میریزد. از ناحیه پهلو و دست زخمی شده بودم. حدود صد متری که رفتم دیگر حال رانندگی نداشتم. از ماشین پیاده شدم و پشت سر علی سوار موتورسیکلت شدم و علی من را به بیمارستان بــرد.
حـســب اعــلام اداره تـشـخـیــص هـویـت، مـتـوفـا مـورد اصابت ۲ گلوله سلاحهای کمری دارای کالیبر ۶۵/۷ میلیمتر از فاصله بیش از یک متر قرارگرفته که مسیر عبور گلولهها جلو به عقب، چپ به راست و پایین به بالا میباشد.
خودرو نیز مورد اصابت حداقل ۲ گلوله قرارگرفته است. همچنین بنا به گواهی پـزشـکـی قـانـونـی در خـصوص متوفا داوود-ذ در آزمایش سمشناسی در احشا و ادرار مواد مخدر مرفین و کدئین یافت شده که نشانه مصرف مواد مخدر قبل از فوت میباشد.
در تاریخ ۱۶ اردیبهشتماه ۱۳۸۵ در وقت مقرر شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان با حضور نماینده دادستان، اولیای دم، متهم مهدی-م و وکیل تسخیری وی تشکیل جلسه داده و اولیای دم تقاضای قصاص داشتند.
متهم اظهار داشت:
من او را نمیشناختم و اصلاً او را ندیده بودم. رضا-ش با من خصومت داشت.
از بعدازظهر در محل آمده بودند و دنبال من میگشتند. بچهها زنگ زدند به من که فلانی آمده است، دنبال تو میگردد.
بچههای محل را میزند و گفتند که مشروب خورده بودند. اسلحه را از ۳ سال گذشته از کربلا آورده بودم. بردم که اگر دنبال من آمدند تیر هوایی بزنم که فرار کنند و اقاریر قبلی را تکرار کرد.
دادگـاه پـس از اسـتـماع اظـهـارات طرفین و اخذ آخرین دفاع از متهم و وکیل وی ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره ۱۹۶ با اتفاق آرا به شرح زیر انشای رأی نموده است: ….< اقدام متهم به نظر دادگاه دفاع نیست؛ زیرا متهم با تلفن مـحـسـن-م از منزل خارج میشود درصورتیکه میتوانسته در منزل بماند و خارج نشود.
چون محسن به او گفته که رضا-ش وعدهای دیگر به محله آمدهاند و درگیر شدهاند و متهم که سابقه درگیری با رضا- ش داشته، میتوانسته برای پرهیز از درگیری مجدد از منزل خارج نشود.
دیگر اینکه متهم اسلحه کمری را مسلح میکند … این اقدام وی دلالت بر آمادگی او برای درگیری با اسلحه دارد، در لحظه درگیری متهم میتوانسته با شلیک تیر هوایی خود را از محل درگیری نجات و از خود دفاع کند و درگیر نشود.
درصورتیکه متهم اسلحه را مسلح میکند و با تلفن محسن-م تحریک میشود و میرود و درگیر میشود، درحالیکه با داوود-ذ چندمتر فاصله داشته، به او تیراندازی میکند و او را به قتل میرساند.
بنابراین اتهام متهم دایر بر ارتکاب قتل عمدی داوود-ذ به نظر دادگاه ثابت، محرز و مسلم است و نظر به اینکه اولیای دم (پدر و مادر مقتول) درخواست قصاص نمودهاند، با استناد به ماده ۲۰۵، بند (ب) مواد ۲۰۶، ۲۱۹، ۲۲۷، ۲۲۸، ۲۲۹ و ۲۳۰ بندهای یک و ۴ ماده ۲۳۱، ۲۳۲، ۲۳۳، ۲۵۷ و ۲۶۱ قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس متهم مهدی-م صادر میشود.
دادنامه صادرشده در تاریخ ۲۲ خردادماه ۱۳۸۵ به وکیل تسخیری متهم ابلاغ کرده که نامبرده طی لایحه تقدیمی صادرشده در تاریخ ۲۵ تیرماه ۱۳۸۵ از آن تجدیدنظرخواهی نموده است.
همچنین دادنامه در تاریخ ۳۰ خردادماه ۱۳۸۵ به متهم ابلاغ کرده که وی اظهار نموده اعتراض دارم. پس از ارسال پرونده به دیوان عالی کشور و وصول آن در تاریخ اول مردادماه ۱۳۸۵ برای رسیدگی به شعبه ۳۳ ارجاع شده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش محمدحسین احمدی، عضو ممیز و اوراق پرونده نظریه کتبی سید حسن میرحسینی، دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مـبـنـی بـر اسـتـدعـای نـقـض دادنـامـه شـمـاره ۱۹۶ مورخ ۱۶ اردیبهشتماه ۱۳۸۵ تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده، چنین رأی میدهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
با امعان نظر در محتویات پرونده بهویژه اظهارات شهود و مطلعان از واقعه ازجمله رضا-ش و علی-ت (همراهان مقتول و متهمان به مشارکت در نزاع منجر به قتل) در معاونت اطلاعات و تأیید و تشریح آن در بازپرسی در بودن مهدی-م در قبال حمله داوود-ذ با قداره به او درحالیکه به زمین افتاده بود، جای شک و تردید نیست و مشمول مقررات ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی است. جز آنکه اگر عمل ارتکابی نامبرده بیشازحد لازم بود، ضامن دیه است.
درنتیجه اعتراض وارد است و با استناد به بند ۴ قسمت (ب) ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری رأی معترضعنه نقض و رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع میگردد.
حسب اعلام پلیس اطلاعات و امنیت عمومی استان اصفهان، مقتول یکی از افراد بسیار شرور و اراذلواوباش شاخص اصفهان بوده که امنیت و آسایش شهروندان را بهطورجدی مختل نموده و دارای ۸ فقره سابقه به اتهام لواط، ایراد ضربوجرح عمدی، نگهداری سوخته، نزاع دستهجمعی، چاقوکشی و شرب خمر بوده و گزارشهای متعددی درزمینهٔ شرارتهای وی واصلشده است.
به دلیل اینکه پرونده قتل نامبرده پس از ۲ ماه از طریق بازپرسی از پلیس آگاهی اخذ و به این پلیس ارجاع شده، اطلاعی از کشف قداره در کنار جسد در دست نمیباشد؛ اما شاهدان ماجرا رضا-ش و علی -ت در خصوص محل قداره و استفاده از آن توسط داوود-ذ شهادت داده که در پرونده موجود میباشد.
در ضمن افراد مذکور از دوستان داوود-ذ بوده که در تخریب صورت گرفته در شب قتل توسط داوود -ذ با وی همراهی داشتهاند.
شعبه ۱۸ دادگاه کیفری استان اصفهان حسبالارجاع مجدد از شهود عینی تحقیق نموده که شهود و حاضرین درصحنه درگیری اظهارات قبلی را تکرار کردهاند.
دادگاه پس از تشکیل جلسات دادرسی با حضور متهم، اولیای دم، نماینده دادستان، وکلای طرفین، سایر شهود و مطلعین و استماع اظهارات آنها و اخذ آخرین دفاع از متهم و وکیل وی و اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره ۱۳۴۸ مورخ ۱۵ مهرماه ۱۳۸۶ با اتفاق آرا به شرح آتی انشای رأی نموده است:
(در خصوص اتهام آقای مهدی – م دایر بر ارتکاب قتل عمدی آقای داوود – ذ با توجه به شکایت اولیای دم پدر و مادر مقتول و تقاضای قصاص از طرف آنها و محتویات پرونده که دلالت دارد …. با توجه به سابقه درگیری که با دوست مقتول یعنی آقای رضا – ش داشته و میدانسته آقای رضا – ش در محله دنبال او است و میتوانسته خود وارد درگیری نشود و یا اینکه برای دفاع از خود پلیس را خبر کند و یا اصلاً از منزل بیرون نیاید و یا اینکه موقع درگیری با فرصتی که داشته فرار کند ….. دلالت بر قصد متهم بر درگیری از روی اراده داشته است و با عنایت به شهادت شهود و اظهارات متهم و اقاریر متهم در چند جای پرونده و سیر و جریان پرونده و خـصـومت دیرینهای که مابین طرفین دعوا بوده است و دیگر محتویات پرونده موضوع بههیچوجه از مصادیق دفاع مشروع محسوب نمیگردد.
ازاینرو اتهام متهم دایر بر ارتکاب قتل عمدی مقتول برای این دادگاه محرز و مجرمیت وی ثابت میشود.
بنابراین با عنایت به تقاضای اولیای دم نسبت به قصاص متهم استناداً به مواد ۲۰، بند (ب) ۲۰۶، ۲۱۹، ۲۲۷ الی ۲۳۰ و بندهای یک، ۲ و ۴- ۲۳۱ و مواد ۲۳۲ و ۲۳۳ قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس متهم صادر میگردد.
دادنامه صادرشده در تاریخ ۲۰ آذرماه ۱۳۸۶ به وکیل تعیینی متهم ابلاغ و در تاریخ ۱۱ آذرماه ۱۳۸۶ نیز به خود متهم ابلاغشده که اعلام نموده اعتراض دارم و متعاقباً در تاریخ ۲۶ آذرماه ۱۳۸۶ لایحه اعتراضیه خود را ارائه نموده است. پس از ارسال پرونده به دیوان عالی کشور برای رسیدگی پیرو سابقه به این شعبه ۳۳ ارجاع گردیده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای محمدحسین احـمدی، عضو ممیز و اوراق پرونده نـظــریــه کـتـبــی آقـای سـیـد حـسـن میرحسینی، دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر لزوم طرح در هـیـئت عمومی کیفری دیوان عالی کشور، در مورد دادنامه شماره ۱۳۴۸ مورخ ۱۵ مهرماه ۱۳۸۶ تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده، چنین رأی میدهد.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
نظر به اینکه شعبه هجدهم دادگاه کیفری استان اصفهان با همان استنباط و استدلال شعبه هفدهم دادگاه مذکور حکم اصراری صادر کرده و مورد تأیید و ابرام این مرجع نیست مقرر میدارد که دفتر پرونده را برای طرح در هیئت عمومی کیفری دیوان عالی کشور ارسال نماید.
متهم نیز همانند مقتول سابقه کیفری دارد.
ابراهیم ابراهیمی، معاون قضایی دیوان عالی کشور به اظهارات متهم اشاره کرد و بیان داشت:
- متهم گفته که در حالت ایستاده تیراندازی کرده؛ اما شهود میگویند که او روی زمین افتاده بوده و تیراندازی نموده است.
- نحوه اصابت گلولهها به خودرو همراه مقتول نیز نشاندهنده تیراندازی در حالت ایستاده بوده است.
- متهم نیز همانند مقتول ۲ فقره سابقه کیفری داشته است.
وی متهم را تحریککننده تهاجم مقتول و همراهانش ارزیابی کرد و اظهار داشت:
متهم با رضا – ش تماس تلفنی گرفته و او را برای دعوا تحریک میکند.
متهم با قصد درگیری و با اسلحه از خانه خارجشده است
حجتالاسلاموالمسلمین علیاصغر باغانی، رئیس شعبه ۱۳ دیوان عالی کشور عمل متهم را دفاع ندانست و بیان داشت: مگر متهم کلانتر محل بوده که با قصد درگیری با مقتول و همراهانش از خانه خارجشده و اسلحه خود را مسلح کرده است.
وی بابیان اینکه در هنگام نزاع مشخص نیست که متهم در اثر برخورد با خودرو مصدوم شده است، گفت: ۱۰ قاضی شعب دادگاه کیفری استان اصفهان عمل متهم را قتل عمد دانستهاند، حال چگونه است که ۲ قاضی شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور عمل را دفاع میدانند. چراکه قصد درگیری متهم و قصد قتل عمد وی مسلم است؛ ولی دفاع مشروع مشکوک میباشد. بنابراین رأی شعب دادگاه کیفری استان با موازین قانونی است.
این مورد از مصادیق بارز قتل عمد است.
حجتالاسلاموالمسلمین حسینعلی نیری، معاون قـضـایـی دیـوان عـالـی کـشـور بـیـان داشـت: هر دو طرف از چاقوکشها بودند. متهم از قبل اسلحه گرفته و وقتی شنیده با اسلحه از خانه بیرون آمده است. چرا این کار را کرده؟ بنابراین این مورد از مصادیق بارز قتل عمد است.
متهم در مورد قتل داوود- ذ قابل مجازات نیست.
حجتالله یزدان زاده، رئیس شعبه سوم دیوان عالی کشور بابیان اینکه مقتول قداره و آلت قتاله داشته و بهقصد مرگ به متهم حمله کرده، گفت:
- استمداد متهم از مأموران انتظامی در آن لحظه از شب امکان نداشته است و در آن شرایط گریز از چنگال مهاجمان امکانپذیر نبوده و بهحکم فطرت و عقل از خطر مرگ حتی قریبالوقوع برای وی اجتنابناپذیر است.
- با اسلحهای که همراه داشته به مهاجم شرور و خطرناک؛ یعنی مقتول قداره در دست شلیک مینماید و او را به قتل میرساند که دفاع از جهتی متناسب با حمله است.
- درنتیجه با حصول شرایط مشروحه در مواد ۶۱، ۶۲۵، ۶۲۷ و ۶۲۹ قانون مجازات اسلامی متهم در مورد قتل داوود- ذ قابل مجازات نیست و رأی شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور که متضمن این معناست مورد تأیید میباشد.
این قتل یقیناً قتل عمد است
ابوالفضل ملکی، مستشار شعبه ۱۳ دیوان عالی کشور گفت:
با توجه به سبق تصمیمی که متهم داشته و از خانه خارجشده، سلاح به کمر داشته و درگیر شده، درحالیکه میتوانسته به آنجا نرود و یا حداقل قبل از درگیری ازآنجا فرار کند.
بنابراین این قتل یقیناً قتل عمد است و نظریه رأی شعب ۱۷ و ۱۸ دادگاههای کیفری استان اصفهان صحیح و منطبق با موازین شرعی و قانونی است.
احتمال فرار متهم پس از حمله مهاجم غیرممکن بوده است
رضا فرجاللهی، مستشار شعبه دیوان عالی کشور گفت:
متهم که در کنار خیابان ایستاده بود، خودرو و سرنشینان را دیده و شلیک نکرده و بهمحض اینکه رضا- ش را شناخته، اگر قصد قتل داشت بهطرف آنها شلیک میکرد. وی آغازگر حمله نبوده تا بگوییم متجاوز و حملهکننده است و مدافع محسوب نمیشود.
درست است که متهم با سلاح آماده شلیک در محل حاضرشده؛ ولی مهاجم و شروعکننده هجوم و تجاوز نبوده است، بهعلاوه او برای مقابله با رضا- ش و احیاناً انصراف وی از نزاع که اظهارات او در مرحله اول بازجویی این ظن را تقویت میکند؛ ولی ناگاه با موجود خطرناک و قدارهبندی مواجه شده است که با آن سوابق شرارت با ماشین به وی حمله کرده است. ما باید صحنه حادثه را در نظر بگیریم.
وی احتمال فرار متهم را پس از حمله مهاجم غیرممکن دانست و بیان داشت:
با توجه بهسرعت عمل مهاجم و حملات پیدرپی وی یا حرکت با خودرو بهطرف او برای زیر گرفتن و سپس حمله سریع با قداره مجال تفکر و چارهجویی عاقلانه و عاقبت اندیشانه را از متهم سلب کرده و متهم راه دیگری در پیش روی خود نداشته و مجال قدرت انتخاب راه دیگر از او سـلب شده است.
بنابراین بنده عمل وی را دفاع مشروع و منطبق با ماده ۶۱ و بند (الف) ماده ۶۲۹ قـانون مجازات اسلامی میدانم و رأی شعبه ۳۳ را تأیید میکنم.
هر کس بهجای متهم بود از خود دفاع میکرد
عباس بلادی، مستشار شعبه دیوان عالی کشور به مباحثی در خصوص دفاع و دفاع مشروع اشاره کرد و گفت: متهم مسلح بوده؛ ولی مقتول و دوستان وی مهاجم بودهاند. اگر متهم به سراغ مقتول میرفت، ممکن بود این وضعیت فرق کند و هر کس بهجای متهم بود از خود دفاع میکرد. بنابراین عمل متهم قتل عمد نیست.
متهم چارهای غیر از دفاع نداشته است
حجتالاسلاموالمسلمین شبیری، رئیس شعبه دیوان عالی کشور بیان داشت: متهم اصلاً با مقتول کاری نداشته، بعد رضا- ش با خودرو به او حمله کرده و اگر به تیر چراغبرق نخورده بود، چهبسا همان ضربه او را از بین میبرد. این در حالی است که متهم در یکلحظه آنی با مهاجم روبهرو شده است که با قداره در فاصلهای نزدیک به او حمله کرده و وی چارهای غیر از دفاع نداشته است.
متهم راهی غیرازاین عمل انجامشده نداشته است
آیتالله مفید، رئیس دیوان عالی کشور اظهار داشت: خروج متهم از منزل به همراه اسلحه کاری خلاف بوده است؛ اما در لحظه تهاجم مهاجمان با خودرو به او میزنند. وقتی متهم در این شرایط خاص قرار گرفت، ولو مقدماتش را خود فراهم کرده؛ اما در یکلحظه آنی خودرو با او برخورد کرده است و در همان لحظه زمینخورده و مشاهده کرده که مقتول با قداره در یک متری او ایستاده و به او حمله میکند. متهم راهی غیرازاین عمل انجامشده نداشته است. بنابراین رأی شعبه دیوان عالی مورد تأیید میباشد.
حجتالاسلاموالمسلمین حیدری قاسمی، مستشار دیوان عالی کشور بیان داشت:
درزمانی دفاع مشروع متصور است که طرف موردتهاجم قرار گیرد نه اینکه خودش را در معرض تهاجم قرار دهد.
متهم اولاً میتوانست بیرون نیاید و بهمحض اینکه تلفن کردند میتوانست نیروی انتظامی را خبر کند و چون هر ۲ گروه جزو اراذل و او باشند نیروی انتظامی را اصلاً حساب نمیکنند که وجود دارد. عمل متهم دفاع نیست تا مشروع باشد.
دفاع مشروع زمانی است که طرف موردتهاجم غافلگیرانه قرار گیرد نه اینکه خودش آگاهانه به محل خطر برود. بر این اساس رأی دادگاهها صحیح است.
نظریه دادستان کل کشور
آیتالله دری نجفآبادی، دادستان کل کشور به شرح زیر به بیان نظریه خود پرداخته است:
در خصوص طرح پرونده اصراری کیفری ردیف ۸۷/۲ شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور برای اتخاذ تصمیم قانونی نسبت به رأی اصراری شماره ۱۳۴۸ مورخ ۱۵ مهرماه ۱۳۸۶ شعبه ۱۸ دادگاه کیفری استان اصفهان ذیلاً با ذکر اجمالی از پرونده مطروحه مفاد نظریه خود را بهعنوان دادستان کل کشور برای استحضار حضرتعالی و قضات هیئت اصراری دیوان عالی کشور به حضور اعلام مینمایم:
الف) بر اساس مفاد پرونده و براثر درگیری که در خیابان آتـشـگــاه روبـهروی بـانـک مـسـکـن اصـفـهـان در تـاریـخ ۲۵ اردیبهشتماه ۱۳۸۴ ساعت ۵/۲۲ رخ میدهد، تیراندازی توسط سلاح کمری به عمل میآید که فردی مجروح و به بیمارستان کاشانی منتقل میگردد.
از شهود در محل تحقیق که اظهار میدارند،۴ نفر با در دست داشتن سلاح سرد (قداره) با یکدیگر درگیر و پس از به صدا درآمدن صدای تیراندازی یک نفر بر روی زمین افتاده که تـوسـط اورژانـس بـه بـیـمـارسـتان منتقل و سایرین متواری میگردند، در پیگیریهای بعدی مشخص میگردد مجروحان حادثه داود – ذ و رضا – ش بوده که مصدوم ردیف اول براثر شدت جراحات در بیمارستان فوت مینماید.
پزشکی قانونی علت فوت را پارگی قلب و ریه و خونریزی شدید ناشی از آن به دنبال اصابت پرتاب نافذ شتابدار تعیین مینماید. در تحقیقات بهعملآمده مشخص میگردد که رضا – ش به لحاظ درگیری قبلی که با مهدی – م داشته به فکر انتقام میافتد و در شب حادثه به همراه مقتول و فرد دیگری به نام علی – ت در حال پرسه زدن در خیابانهای شهر بودهاند که تصمیم میگیرند از مهدی – م انتقام بگیرند.
بنابراین به محله زندگی متهم رفته در آنجا ضمن درگیری با تعدادی موتورسوار و مجروح کردن یک نفر و تخریب موتورسیکلت وی سراغ مهدی – م را از دوستان و هممحلهایهای وی میگیرند.
مهدی – م توسط محسن – م از حضور رضا -ش و دوستانش مطلع میشود و با توجه به اینکه اظهار داشته در عزیمت غیرقانونی به عراق سلاح کمری خریداری کرده و بهطور قاچاقی و مخفیانه به ایران آورده، سلاح مذکور را به همراه ۲۲ عدد فشنگ برداشته و به محله میرود.
در کنار خیابان توسط رضا – ش و دوستانش شناسایی و رضا – ش با خودرو سواری رنو به سمت وی آمده و خودرو را به مهدی – م میزند که مهدی پرت شده به وسط خیابان و خودرو با برخورد با جدول کنار خیابان متوقف میگردد. در همین حین مقتول با قدارهای که در دست داشته به سمت متهم حمله میکند که وی نیز ۲ دو گلوله به سمت رضا – ش شلیک مینماید.
علی – ت، دیگر همراه رضا – ش که با موتورسیکلت به دنبال خودرو رضا – ش حرکت مینمود با مشاهده تیراندازی مبادرت به فرار مینماید. رضا – ش نیز میخواسته صحنه را ترک کند؛ اما به لحاظ مجروحیت قادر به رانندگی نبود که وی را سوار موتورسیکلت نموده و به بیمارستان منتقل مینمایند.
رضا – ش و علی – ت در اظهارات خود به مست بودن داوود – ذ در اثر مصرف مشروبات الکلی و قصد درگیری با عابران و موتورسیکلتسواران و نیز درگیری با ۲ نفر موتورسوار که منجر به مجروحیت یکی از آنها در اثر حمله داوود – ذ با قداره به وی و خرد کردن و تخریب موتورسیکلت وی اذعان دارند. علی – ت نیز رضا – ش را مست اعلام میکند.
اما رضا – ش در اظهارات خود اعلام میدارد: در منزل فردی به نام مجید رفتم. در آنجا داوود مشروبات الکلی مصرف نمود؛ اما من به دلیل تنگی نفس مشروب نخوردم و چون صبح آن روز تریاک کشیده بودم دیگر تریاک نکشیدم.
متهم پس از درگیری متواری و پس از پیگیری زیاد توسط مأموران انتظامی درنهایت در تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۳۸۴ دستگیر میگردد.
مشارالیه به درگیری و تیراندازی به سمت مقتول و رضا – ش معترف و علت را ایراد ضرب عمدی بهوسیله خودرو توسط رضا – ش و پرتاب شدن وی به سمت جوی کنار خیابان و متعاقباً حملهور شدن داوود – ذ با قدارهای که در دست داشته و قصد ایراد ضربوجرح به ناحیه سر وی را اذهان نموده و درواقع قصد خود را دفاع از خود بیان نموده است.
نتیجه معاینه جسد توسط کارشناسان سلاح اداره آگاهی اصفهان در پرونده منعکس که با نظریه پزشکی قانونی مطابقت دارد. در بررسی امحا و احشای مقتول وجود آثار کدئین و مرفین قبل از قتل در نظریه پزشکی قانونی تأییدشده است.
در تاریخ ۱۲ بهمنماه ۱۳۸۴ بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب اصفهان قرار مجرمیت در خصوص متهم مهدی – م به اتهام قتل عمد صادر کرد که به همراه کیفرخواست صادره پرونده در شعبه هفدهم دادگاه کیفری استان اصفهان مطرح شد و پس از تشکیل جلسه دادرسی و استماع اظهارات طرفین به شرح دادنامه شماره ۱۹۶ مورخ ۱۶ اردیبهشتماه ۱۳۸۵ حکم به قصاص نفس متهم به جرم ارتکاب قتل عمدی مقتول صادر میگردد.
از دادنامه مذکور درخواست تجدیدنظرخواهی میشود که پرونده در شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور مطرح و هیئت قضایی شعبه ۳۳ اقدام متهم در تیراندازی به مقتول را دفاع مشروع؛ اما به لحاظ عدم تناسب و بیشازحد لازم تلقی گردیده و وی را مستحق دیه دانسته و اعتراض را وارد و حکم معترضعنه را نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد بـــه شــعــبـــه همعرض ارجــاع میگردد.
پرونده در شعبه ۱۸ دادگـاه کیفری استان اصفهان مـطــرح رسـیــدگــی و در جــریــان دادرسی سوابق مقتول استعلام میگردد که ۴ سابقه شامل اتهامات عمل شنیع لواط، ایجاد مزاحمت برای نوامیس، ایراد ضربوجرح عـمـدی، استفاده از پلاک اتومبیل جعلی در خصوص مشارالیه اعلام میگردد.
درنهایت شعبه مذکور پس از دادرسی بهاتفاق آرا اقدامات متهم را بههیچوجه دفاع مشروع نمیدانند و حکم به قصاص نفس وی صادر مینمایند. اینک پرونده به لحاظ اصراری تلقی شدن از سوی هیئت قضایی شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور برای طرح در هیئت اصراری دیوان عالی کشور ارسال گردیده است.
ب) با توجه به اینکه متهم در جریان تحقیقات اذعان داشته که بهقصد دفاع از خود مبادرت به حمل سلاح نموده و در حین استفاده ابتدا توسط خودرو رضا – ش مضروب و به زمین پرتاب میشود و بلافاصله مقتول درحالیکه سلاح سرد در دست داشته (قداره) به سمت مهدی – م حملهور گردیده که نامبرده بهناچار از اسلحه خود بهقصد دفاع استفاده نموده و اظهارات شهود حاضر درصحنه و سایر متهمان همراه مقتول و گزارش پزشکی قانونی و کارشناسان سلاح اداره آگاهی که حکایت از فاصله و مسیر اصابت گلوله از سمت پایین به بالا بوده و در بدن مقتول نیز مشهود بوده است، بیانگر و مؤید صحت اظهارات متهم در خصوص دفاع از خود میباشد و با توجه به سوابق مقتول، مستی وی در حین درگیری، حمل قداره و استعمال مواد مخدر، درگیری با عابران و غیره که در اظهارات شهود و سایر متهمان نیز تأکید و تأییدشده است اقدام متهم میتواند مصداق دفاع مشروع؛ اما بیشازحد مناسب و غیرمتعارف تلقی گردد.
بنابراین بارأی و نظر هیئت قضایی شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور موافقم و معتقدم متهم مستحق پرداخت دیه در حق اولیای دم متوفا میباشد و احتیاط نیز در تصالح در امر دیه است.
- موضوع:دفاع مشروع نامتناسب مستلزم دیه و نافی قصاص است
- گردآوریشده توسط: کارشناسان رسمی دادگستری