مقالات

آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی | کارشناسان رسمی دادگستری

آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی مقاله ایست نوشته دکتر حسین مهر پور که توسط کارشناسان رسمی دادگستری جمع‌آوری و در متن زیر آورده شده است.
اشاره:
از روز سه‌شنبه ۳۱ شهریورماه تا پنجشنبه دوم مهرماه سال جاری سمیناری در رابطه با مسائل و موضوعات مربوط به حقوق بشر در انستیتوی شرق‌شناسی وابسته به وزارت امور خارجه آلمان در هامبورگ برگزار شد.
در این سمینار، عده‌ای از اساتید و صاحب‌نظران ایرانی و آلمانی شرکت داشتند و دیدگاه‌های خود را در زمینه‌های مختلف مرتبط به موضوع بحث ازنقطه‌نظر اسلام و غرب بیان نمودند از هر دو طرف مقالاتی به جلسه سمینار، ارائه و قرائت می‌شد و سپس پیرامون آن بحث و گفتگو صورت می‌گرفت، سخنرانی و گفتگوها به یکی از سه زبان فارسی، آلمانی و انگلیسی انجام می‌گرفت که به‌وسیله مترجم، هم‌زمان با ایراد سخنرانی از زبانی به زبانی دیگر ترجمه می‌شد.

عناوین کلی بحث آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی عبارت بودند از:

  1. استقلال، آزادی و خودمختاری انسان،
  2. دموکراسی، سکولاریسم و مذهب،
  3. آزادی فردی و مرزهای آن،
  4. اقلیت‌ها و حفظ حقوق آن‌ها،
  5. حقوق بشر و دموکراسی (دعوی جهان‌شمول بودن حقوق بشر) سخنرانان و شرکت‌کنندگان موضوعات بالا را از دیدگاه اسلام و جهان غرب موردبحث و بررسی قراردادند.

از سوی اساتید ایرانی ۸ مقاله به سمینار ارائه و قرائت شد، مقالات و سخنرانی منسجم آلمانی‌ها کمتر بود ولی در همه مسائل و موضوعات در بحث شرکت نموده و نظرات خود را ابراز می‌داشتند.
صرف‌نظر از برخی از مسائل و حوادث نامطلوب حاشیه‌ای سمینار، درمجموع، محفل گفتگوی علمی مفید و پرباری بود، دیدگاه‌های مختلف به‌خوبی موردنقد و بررسی قرار گرفت، نقطه‌نظرهای اسلام و دیدگاه‌های دولت اسلامی نیز تشریح و برخی از ابهامات ضمن سؤال و جواب‌های صریحی که به عمل آمد روشن شد.
تا حدودی نقطه‌های مشترک و متفاوت دیدگاه‌ها درزمینهٔ حقوق بشر تبیین شد که البته این مقال در مقام گزارش دستاوردهای سمینار نیست.
به‌هرحال، این‌جانب نیز در رابطه با موضوع آزادی فردی و مرزهای آن، مقاله حاضر را که آزادی فردی و مرزهای آن را در یک دولت اسلامی بررسی می‌کند تهیه و فشرده آن را در جلسه سمینار قرائت کردم و اینک اصل آن ازنظر خوانندگان گرامی می‌گذرد.
مقدمه:
تاریخ بشریت آکنده از مبارزات و درگیری‌ها و تصادمات گروه‌های مختلف انسانی است. انسان به‌حکم داشتن طبع اجتماعی، از همان روزهای نخستین خلفت، زندگی فردی را رها کرده و زیستن با دیگر همنوعان را پیشه خویش ساخته است. در این زندگی که خودبه‌خود بر اساس نیاز متقابل و تعاون با یکدیگر پدید آمده است همواره برخوردها و همکاری‌ها وجود داشته است.
انسان، به‌زودی، احساس و امکان سلطه خود را بر موجودات طبیعت و حیوانات دریافت و در مقام دستیابی بر آن‌ها و بهره‌گیری از آن‌ها برآمد، درراه تثبیت سلطه خود و استثمار آن‌ها با مقاومت آگاهانه‌ای برخورد نکرد بلکه می‌بایست رموز و فنون نفوذ و سلطه را با بکار انداخت استعداد خود و آگاهی یافتن از قوانین طبیعت و قوای غریزی نهفته در حیوانات که هردو ثابت و تقریباً لایتغیر هستند کشف کند.
قرآن کریم درآیات زیادی بر این حالت تفوق انسان و بودن همه موجودات طبیعت در استخدام او تصریح می‌کند، مخصوصاً در این زمینه آیات ۵ تا ۱۶ سوره نحل به‌خوبی گویای این مطلب است.
در همین راستا، و بر اساس همین خلق‌وخوی بهره‌گیری از دیگران، آدمی سعی کرده است همنوعان خود را نیز به استخدام خویش درآورد و با تحمیل روش خود بر دیگران آنان را برای اهداف خویش به خدمت بگیرد، ولی در این راه به لحاظ اینکه نوع انسان از یک گوهر و در طبیعت انسانی همه از یک پدیده هستند، طبعاً با مقاومت روبرو شده و درگیری‌ها و برخوردها و جنگ‌ها از همین‌جا نشأت گرفته است، صلاح‌اندیشی‌ها و راهنمایی‌ها و دعوت‌های مردان الهی و مصلحین اجتماعی نیز تا حدود زیادی برای جلوگیری از طغیان این خاصیت انسانی و تعدیل آن و توجه دادن او به حفظ حرمت ذاتی فرد انسان است.
قطع‌نظر از بحث‌های پیچیده فلسفی که در مورد اصل آزادی فردی و اختیار انسان وجود دارد و مباحثات فراوانی که بین طرفداران جبر و تفویض و نیز مادیون معتقد به جبر ودترومینسیم (Determinism) مطرح است، اجمالاً می‌توان گفت انسان احساس می‌کند در وجودش دارای قدرت گزینش است و در مورد اعمال و رفتار و کردار و گفتار می‌تواند انتخاب کند و اختیار انجام یا عدم انجام کاری را دارد. و حتی برگزینش کاری که انجام داده و رویه‌ای را که پیش‌گرفته است مورد مدح یا ذم قرار می‌گیرد.
صرف‌نظر از عوامل مختلفی که ممکن است در گزینش انسان دخالت داشته باشند، به‌طور ساده، انسان، این احساس را دارد که می‌خواهد در مورد عقاید و اعمال و رفتار و گفتارش، خود تصمیم بگیرد و عمل کند و مجبور به اطاعات از دیگری نباشد. نفس داشتن این احساس واصل وجود چنین زمینه‌ای در انسان، ارزش دارد و اقلاً یکی از وجوه تمایز انسان آر موجودات دیگر می‌باشد.
موضوع قابل‌توجه، این است که انسان تا چه حد می‌تواند از این آزادی فردی یعنی از این حق انتخاب و گزینشی که دارد برخوردار گردد و در چه حدی استفاده از آن به نفع اوست و محدوده این برخورداری از آزادی فردی در رابطه با دیگران و در مقام تعارض با آن‌ها چیست؟
دیدگاه اسلام و برخورد حکومت اسلامی با این قضیه چگونه می‌باشد؟
در این نوشته فشرده سعی بر این است که نظری اجمالی بر دیدگاه اسلامی و نوع برخورد حکومت اسلامی با آزادی فردی داشته باشیم.

مفهوم آزادی فردی

همان‌گونه که در مقدمه یادآور شدیم، در مفهوم حقوقی و سیاسی، آزادی فردی یعنی داشتن حق و اختیار و مستقل و مختار بودن شخص در گزینش اعمال و رفتار خود می‌باشد آزادی سیاسی در این معنی به‌طور ساده عبارت است از قلمروی که در داخل آن، شخص می‌تواند کاری را که می‌خواهد انجام دهد و دیگران نتوانند مانع کار او شوند ۱٫ و محدوده اعمال این حق نیز تا جایی است که به آزادی دیگران صدمه نزند.
در قدیم‌ترین اعلامیه منسجم حقوق بشر یعنی اعلامیه حقوق بشر و شهروند ۲۶ اوت ۱۷۸۹ فرانسه آمده است که: «آزادی فردی ، عبارت از قدرت انجام هرگونه عملی است که به دیگری صدمه نزند، لذا محدوده اعمال حقوق طبیعی هر انسان فقط تا آنجاست که استفاده از همین حقوق طبیعی را برای سایر اعضای جامعه تضمین کند این محدودیت‌ها فقط به‌وسیله قانون معین می‌شوند».۱
آزادی‌های فردی عمدتاً شامل حق زندگی، آزادی فردی رفت‌وآمد و اختیار مسکن، مصونیت خانه و مسکن، مصونیت و یا امنیت شخصی، مصونیت مکاتبات، مکالمات تلفنی، مخابرات تلگرافی و اسرار شخصی، آزادی فردی در زندگی داخلی و خصوصی و آزادی فکر، عقیده، مذهب و بیان می‌باشد.۲
لزوم حفظ و رعایت این آزادی‌ها در مواد مختلف اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد تأکید و تصریح قرارگرفته است. میثاق‌های بین‌المللی ازجمله میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز دولت‌های عضو را به اجرای آن‌ها متعهد نموده است.

آزادی فردی انسان از دیدگاه اسلام

از دیدگاه اسلام، تمام انسان‌ها ازنقطه‌نظر ذات انسانی برابرند همه از شرافت و کرامت انسانی برخوردارند انسان موجودی است شریف و برتر از سایر موجودات و در اصل این کرامت و فضیلت همه یکسان‌اند، بنابراین هیچ‌کس ذاتاً برده به دنیا نمی‌آید، قرآن با لحنی عام و یکنواخت در مورد نوع بشر می‌فرماید:
ولقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی آلبر و البحر و رزقنا هم من الطیبات و فضلنا هم علی کثیرممن خلقنا تفضیلا (اسراء آیه ۷۰).
بنی آدم را کرامت دادیم و آن‌ها را بر خشکی و دریا مسلط نمودیم و از چیزهای پاکیزه روزی آن‌ها دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود آن‌ها را برتری دادیم.
صرف ویژگی اختیار و داشتن حق گزینش را، قرآن برای انسان به رسمیت می‌شناسد و همین را البته دلیل مسئول بودن او می‌داند. وقتی می‌گوید: ما راه را به انسان نمایاندیم یا سپاسگزار است و رهنمون می‌شود و یا ناسپاس است و به بیراهه می‌رود (انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفورا (سوره انسان آیه ۳) معنایش این است که در وجود انسان این آزادی فردی یعنی حق گزینش وجود دارد و می‌تواند بین دو چیز یکی را انتخاب کند.
محدوده آزادی فردی از دید اسلام، علاوه بر حفظ آزادی فردی دیگران و مصالح جامعه، مصلحت و سلامت و رستگاری خود شخص نیز هست. اسلام یک سلسله مفاهیم روشن و مشخص را برای سعادت افراد و جامعه بشری ترسیم نموده و مردم را به پذیرش و عمل کردن به آن‌ها دعوت کرده است:
توحید و یکتاپرستی، عدالت، احسان، راست‌گویی، پاک‌دامنی، خودداری از شرک و ظلم، نیرنگ و تجاوز به مال و جان مردم ازجمله مفاهیم روشنی هستند که اسلام آن‌ها را تبلیغ نموده و مردم را به پذیرش و عمل به آن‌ها دعوت می‌نماید و تخلف از آن‌ها را مورد تقبیح قرار می‌دهد.
انسان در ذات خود آزاد است یعنی نسبت به موجودات دیگر این امتیاز را دارد که می‌تواند بین خوبی‌ها و بدی‌ها یکی را انتخاب نماید ولی همواره این آزادی فردی به‌سوی انتخاب خوبی‌ها هدایت می‌شود و انسان مسئول است که از بدی‌ها دوری جوید و به خوبی‌ها روی آورد، حتی اگر ترک این خوبی و با ارتکاب آن بدی، به کسی لطمه‌ای وارد نسازد و مخل آزادی دیگری نباشد.
اسلام، آزادی فردی انسان را تنها محدود به عدم دخالت دیگران در کار او و گزینش او نمی‌داند بلکه آزادی از اوهام و خرافات و هواهای نفسانی و عادات و رسوم غلط را نیز شرط استقرار آزادی فردی می‌داند. از آن‌ها به‌عنوان قیدوبندهایی یاد می‌کنند که آزادی را از انسان سلب می‌کنند و بشر باید در گسستن آن‌ها و آزاد کردن خود بکوشد.
قرآن کریم در مورد دعوت پیامبر اسلام (ص) و فراخواندن او مردم را به توحید و ایمان به خدا و متصل شدن به صفات نیک و دوری جستن از شرک و صفات رذیله و سنت‌های غلط، به‌عنوان کسی که می‌خواهد بار سنگینی را از دوش انسان بردارد و بندهای گران را از دست و پای او بگسلد و او را آزاد کند، نام می‌برد:
«… پیامبری که مردم را به نیکی دعوت می‌کند و از زشتی نهی می‌کند، چیزهای پاکیزه را بر آن‌ها حلال و پلیدی‌ها را بر آن‌ها حرام می‌کند، بار گران آن را از دوش آن‌ها به زمین می‌نهد و بندها را از آن‌ها می‌گسلد، پس آنان که به او ایمان آوردند واو را بزرگ داشتند ویاری‌اش کردند و چراغ هدایت او را فرا راه خود داشتند رستگارند.» (… یا مرهم بال معروف وینهیهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث وبضع عنهم اصرهم والاغلال آلتی کانت علیهم فالذین آمنوا و عزروه و نصروه واتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون – سوره اعراف آیه ۱۵۷).
در منطق اسلام، انسان آزاده آن است که از بردگی انسان‌های دیگر رها و از بندگی خواست‌ها و امیال حیوانی خویش نیز آزاد باشد، آنکه نمی‌تواند بر امیال و هواهای نفسانی خویش غالب آید، او نیز آزاد نیست بلکه بنده و برده‌ای است که با پیروی از هوای نفس به گمراهی و هلاکت کشیده می‌شود: «افرأیت من اتخذ الهه هواه واضله الله علی علم وختم علی سمعه وقلبه و جعل علی بصره غشاوه فمن یهدیه من بعدالله افلا تذکرون – سوره جاثیه آیه ۲۳».
اسلام، بندگی خدا را برای انسان موجب کمال او می‌داند و درواقع آزادگی و آزادی فردی او را از قید بندگی دیگران مرهون بندگی خداوند می‌داند، به تعبیر دیگر می‌توان گفت ازنظر اسلام، انسان آزاد نیست که خود را از قید بندگی خدا رها سازد، بلکه هدف از خلقت انسان را عبودیت خداوند می‌شمارد (و ما خلقت الجن و الانس الالیعبدون – سوره والذاریات آیه ۵۶(.
ماده ۱۱ اعلامیه اسلامی حقوق بشر (اعلامیه قاهره) مقرر می‌دارد: «… انسان آزاده متولد می‌شود و هیچ احدی حق به بردگی کشیدن یا ذلیل کردن یا مقهور کردن یا بهره کشیدن یا به بندگی کشیدن او را ندارد مگر خدای متعال …» قرآن کریم با شیوه‌های گوناگون پند و اندرز و ترغیب و تشویق به تفکر و تدبر و رجوع به فطرت و تهدید به انواع عذاب‌های اخروی و احیاناً فرجام بد در زندگی دنیوی، انسان‌ها را به بندگی خدا و دوری جستن از شرک و بدی‌ها دعوت می‌کند و درواقع از انسان آزاد مختار می‌خواهد که در گزینش خویش مسئولانه برخورد کند و عقیده صحیح، رفتار صحیح و گفتار را برگزیند پس انسان، آزاد است ولی اعمال این آزادی فردی علاوه بر اینکه نباید با آزادی فردی دیگران و مصالح آن‌ها مغایرت داشته باشد با خط روشنی که خداوند برای خود فرد نیز ترسیم کرده و آن‌هم چیزی جز سعادت و کمال او نیست نباید مغایر باشد، پس انسان در انتخاب شرک و بت‌پرستی، دروغ‌گویی، شرب خمر، خودکشی و امثال این اعمال و صفات رذیله آزاد نیست هرچند مخل حقوق دیگران و نظم جامعه نباشد.

آزادی فردی در حکومت اسلامی

حکومت اسلامی یعنی ترتیب اداره و تدبیر جامعه بر مبنای اصول و بینش‌های دین اسلام نیز طبعاً همین مفاهیمی را که در بینش اسلامی در مورد آزادی انسان وجود دارد مبنای کار خود قرار می‌دهد و به راین روال سعی می‌کند آزادی انتخاب فرد را به راه صحیح هدایت نماید. ولی از بعد اعمال حکومت، باید توجه داشت که آزادی فردی در یک حکومت اسلامی به‌طور چشمگیری رعایت می‌شود و جز در مواردی که اعمال آزادی فردی به آزادی دیگران یا مصالح و نظم جامعه خلل وارد نماید، حکومت، حق مداخله در امور افراد و محدود کردن آزادی آن‌ها ندارد.

در این زمینه می‌توان آزادی‌های فردی و حدود آن را در ارتباط با حکومت اسلامی به سه دسته تقسیم کرد:

  1. آزادی اعمال و رفتار خصوصی افراد
  2. آزادی اعمال و رفتار اجتماعی انسان
  3. آزادی عقیده و مذهب – که هرچند می‌تواند داخل دریکی از دو شق اول باشد ولی به لحاظ اهمیتی که دارد آن را جداگانه ذکر کردیم.

۱- آزادی اعمال و رفتار خصوصی افراد:

در مورد شق یک علی‌الاصول حکومت اسلامی دخالتی ندارد و شخص در اعمال اراده خود کاملاً آزاد و مستقل است هرچند عملی را که انجام می‌دهد قبیح و ناپسند باشد و اسلام به‌عنوان دین آن را تقبیح نموده و برای مرتکب آن وعده عذاب و کیفر اخروی داده است ولی اسلام به‌عنوان حکومت، کاری به او ندارد.
در مورد این‌گونه اعمال و رفتار، اسلام اجازه تفتیش و بازرسی و پیگیری را نمی‌دهد. انسان در داخل خانه خود و در اعمال شخصی خویش آزاد است امنیت دارد و مصون از بازرسی و تفتیش و تعقیب است.
قرآن کریم در سوره نور صریحاً از ورود در خانه دیگران بدون اجازه صاحب‌خانه منع می‌کند (یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا به یوتا غیر بیوتکم حت تستانسوا و تسلموا علی اهلها ذالکم خیر لکم لعلکم تذکرون، فان لم تجدوا فی‌ها احد افلا تدخلوها حتی یؤذن لکم و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا هواز کی لکم والله بما تعلمون علیم آیات ۲۸ و ۲۹) و در سوره حجرات از گمان بد بردن و تجسس و عیب‌جوئی دیگران نهی می‌کند:
(یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم ولا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضاً ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتافکر هتموه و اتقوا اللهان الله تواب رحیم – آیه ۱۳).
ماده ۱۸ اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز مقرر می‌دارد: «… ب- هر انسانی حق دارد که در امور زندگی خصوصی خود (در مسکن و خانواده و مال و ارتباطات) استقلال داشته باشد و جاسوسی یا نظارت بر او یا مخدوش کردن حیثیت او جایز نیست و باید از او در مقابل هرگونه دخالت زورگویانه در این شئون حمایت شود.
ج- مسکن در هر حالی حرمت دارد و نباید بدون اجازه ساکنین آن یا به‌صورت غیر مشروع وارد آن شد نباید آن را خراب یا مصادره کرد یا ساکنینش را آواره نمود ».
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز که دین اسلام و مقررات آن را به‌عنوان زیربنای اصول خود اعلام کرده است در اصل ۲۲ ۱ به مصون بودن جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض تصریح و در اصل ۲۳ ۲ صریحاً تفتیش عقاید را ممنوع و در اصل ۲۵ ۱ بازرسی نامه‌ها و ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی و افشای مخابرات تلگرافی و استراق سمع و هرگونه تجسس را غیرمجاز اعلام می‌نماید.
درزمینهٔ اعمال شخصی و خصوصی افراد تا جایی که مربوط به خود شخص می‌شود حتی اگر مرتکب عمل ممنوع گناهی شود تا انعکاس اجتماعی پیدا نکرده و جامعه در معرض آسیب دیدن از آن قرار نگرفته است، حکومت وظیفه‌ای در افشاء و اثبات آن و مجازات عامل آن را ندارد، بلکه باید از تجسس و کشف موضوع خودداری کند، بنابراین اگر کسی در منزل خود اعمال شرک‌آمیز انجام داد و واجبات دینی را ترک کرد و مرتکب محرمات شد از دید حکومت اسلامی، نباید مورد تعقیبش قرارداد و در مقام تفتیش و جستجو برای اثبات آن برآمد.۲
یعنی در اینجا اعمال مقررات کیفری دنیوی بر چنین شخصی مورد ندارد، البته ارشاد و موعظه و یادآوری ثواب و عقاب الهی جای خود دارد.
اسلام آن‌قدر برای حرمت اشخاص وعدم دخالت در اعمال خصوصی افراد اهمیت می‌دهد که حتی در صورت ظن و گمان و بروز برخی قرائن بر ارتکاب عمل منافی عفت، کسانی که نسبت انجام عمل خلافی را به کسی می‌دهند سخت مورد نکوهش قرار می‌دهد و خطاب به آنان می‌گوید شما این امر را آسان و سبک می‌شمارید درحالی‌که در نزد خداوند مطلب بسیار بزرگ و مهم است: (اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم مالیس لکم به علم وتحسبونه هینا وهوعندالله عظیم ولولا اذسمعتموه قلتم مایکنون لنا ان نتکلم بهذا سبحانک هذا بهتان عظیم. سوره نور و آیه ۱۶ و ۱۷).
سراسر آیات قرآن را که بررسی کنیم با همه وعده‌هایی که برای بدکاران به عذاب و نعمت الهی داده‌شده است، مجازات دنیوی که از سوی حکومت اسلامی باید اعمال شود برای گناهان شخصی پیش‌بینی‌نشده است.

۲- آزادی اعمال و رفتار اجتماعی انسان:

در مورد این‌گونه اعمال و رفتار، اسلام نیز در بعد اعمال حکومت تقریباً همانند آنچه در اعلامیه‌های حقوق بشر آمده است عمل می‌کند یعنی معتقد به آزادی انسان هست و به او اختیار گزینش می‌دهد ولی این آزادی تا جایی است که به حقوق دیگران، آزادی دیگران، نظم عمومی و مصالح جامعه لطمه وارد نسازد، بنابراین انسان آزادی شغل و کسب‌وکار، رفت‌وآمد، اقامت در محلی که می‌خواهد، آزادی قلم و بیان و تشکیل انجمن و اجتماعات را دارد ولی در اعمال این حقوق باید مراعات حقوق دیگران را بنماید و هر جا خواست تجاوز به حقوق دیگران بکند آزادی محدود می‌شود و برای تخلف از آن علاوه بر پیش‌بینی کیفر اخروی، مجازات و ضمانت اجرای دنیوی که حکومت مباشر اعمال آن است پیش‌بینی‌شده است.
چنانچه برای قتل نفس، سرقت و ایجاد رعب و حراس و فتنه و فساد در بین مردم که به محاربه ۱ باخدا و رسول تعبیر شده است مجازات تعیین‌شده، و درواقع حکومت اسلامی باید با این اعمال برخورد کند و جلوی تجاوز به حقوق مردم و جامعه از سوی افراد را بگیرد.
در مورد آزادی فردی بیان و اظهارنظر، اسلام، به‌طور معقول و منطقی، به آن احترام می‌گذارد و آماده پذیرش و شنیدن اظهارنظر و هرگونه انتقاد هست و مخصوصاً یکی از صفات خوب بندگان خود را این می‌داند که حرف‌ها را می‌شنوند و بهترین آن‌ها را انتخاب می‌کنند (فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه – سوره زمر آیه ۲۰) لازمه این امر این است که در جامعه آزادی فردی بیان وجود داشته باشد و مردم بتوانند حرف‌های گوناگون بزنند تا بتوان از میان آن‌ها بهترین را انتخاب کرد.
ولی وقتی این آزادی بیان به‌گونه‌ای روشن همراه با غرض و برای لطمه زدن به کیان جامعه اسلامی و ایجاد بیم و ترس در میان مردم باشد آزادی بیان محدود می‌شود و حکومت اسلامی با آن برخورد می‌کند، بدین ترتیب است که قرآن کریم در مورد منافقین شایعه‌ساز و دروغ‌گو آن‌ها را به برخورد شدید حکومت تهدید می‌کنند. آیات ۶۱ و ۶۲ سوره احزاب را در این خصوص بنگرید: «لئن لم نیئته المنافقون والذین فی قلوبهم مرض والمرجفون فی المدینه لنغرینک به هم ثم لا یجاورونک فی‌ها الا قلیلا معلونین اینما ثقفوا اخذو اوقتلوا تقتیلا.»
بر اساس همین برداشت در مورد آزادی فردی و اعمال و رفتار اجتماعی انسان ماده ۱۳ اعلامیه اسلامی حقوق بشر می‌گوید:
«… هر انسانی آزادی انتخاب کار شایسته را دارد به‌گونه‌ای که هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود …» و ماده ۱۴ می‌گوید: «انسان حق دارد، کسب مشروع بکند بدون احتکار و فریب یا زیان رساندن به خود یا دیگران …» و ماده ۲۲ مقرر می‌دارد:

  • الف. «هر انسانی حق دارد نظر خود را به هر شکلی که مغایر با اصول شرعی نباشد آزادانه بیان دارد.
  • ب. هر انسانی حق دارد برای خیر و نهی از منکر بر طبق ضوابط اسلامی دعوت کند.
  • ج. تبلیغات یک ضرورت حیاتی برای جامعه است و سوءاستفاده و سوء استعمال آن و حمله به مقدسات و کرامت انبیاء یا بکار گیری هر چیزی که منجر به ایجاد اخلال در ارزش‌ها یا متشتت شدن جامعه یا زیان یا متلاشی شدن اعتقاد شود ممنوع است.
    قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصول ۲۴،۲۷،۲۸، ۴۰ آزادی بیان و قلم و تشکیل اجتماعات و انجمن‌ها و آزادی فردی شغل را در حدی که منافی حقوق جامعه و مبانی اسلام و مخل آزادی فردیو حقوق دیگران نباشد مورد تأیید قرار داده است ۱٫

۳- آزادی عقیده و مذهب:

اسلام مکتب آزادفکری و آزاداندیشی است آیات فراوانی از قرآن کریم، مردم را به تفکر و اندیشه و گزینش عقیده صحیح می‌خواند، شاید بیش از ۳۰۰ آیه در قرآن، مردم را به تفکر، تعقل و تذکر دعوت می‌کند و یا به پیامبر (ص) تلقین می‌کند که برای اثبات حق یا ابطال باطل حجت و دلیل بیاورد و یا شیوه انبیاء را در احتجاج و استدلال نقل می‌کند و یا تعصب و تقلید کورکورانه و بی‌منطق بودن کفار را تقبیح می‌کند و یا کسانی را که با تفکر و اندیشه و دلیل و برهان، حرف حق را پذیرفتند وایمان آوردند می‌ستایند ۲٫
اسلام، عقیده صحیح را، دین توحید و اعتقاد به مبدأ و معاد می‌داند و انسان را به‌گزینش این عقیده سوق می‌دهد و هدایت می‌کند و ازلحاظ فردی هر شخص را نزد خداوند مسئول می‌داند که برای کشف حقیقت و پیدا کردن عقیده صحیح توحیدی تلاش کند و از شرک و کفر دوری جوید ولی درعین‌حال، اجبار اکراه را در دین نفی می‌کند، تمام کوشش بر این است که دین حق با برهان و دلیل برای انسان تبیین شود و آن‌وقت او آزاد است که آن را انتخاب کند یا بازهم از پذیرش آن سرباز زند و در گمراهی بماند یعنی خویشتن را در مرحله پست فکری نگه دارد و از فضیلت عبودیت حق محروم گرداند و مستجب عذاب الهی گردد:
«لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یومن باالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لا انفصام لها والله سمیع علیم – سوره بقره آیه ۲۵۶» (قد جائکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلی‌ها و ما انا علیکم به حفیظ – سوره انعام آیه ۱۰۵).
آنچه در مورد برخورد با کفار و مشرکین در قرآن کریم آمده است در رابطه با موضع‌گیری آن‌ها و توطئه آن‌ها علیه اسلام و مسلمین و خیانت و عهدشکنی آنان است.
اصولاً اگر سیری درآیات قرآنی بکنیم خواهیم دید هر جا مجازات و کیفر دنیوی پیش‌بینی‌شده که وسیله حکومت اسلامی باید اجرا گردد، صرفاً در برابر اعمال و رفتار و اقدامات مخالف نظام اسلامی یا گفتارها و فتنه انگیزه‌هایی که نظم جامعه را بر هم میزند یا ارتکاب اعمالی که برای همه جرم و خلاف شناخته‌شده، می‌باشد.
اعتقادات خلاف اسلام و شرک‌آمیز هرچند که بسیار تقبیح قرارگرفته ولی درباره آن‌ها مجازات قانونی که به‌وسیله دستگاه حاکم اعمال شود پیش‌بینی‌نشده ۱ اگرچه درباره کفار همواره از عذاب اخروی و عقوبت الهی و محروم ماندن از سعادت جاوید سخن رفته است.
درآیات ۹ و ۱۰ سوره ممتحنه خطاب به مسلمان‌ها آمده است: «خداوند شمارا از احسان و نیکی و اجرای قسط و عدالت نسبت به کفاری که با شما بر سر دینتان نجنگیدند و شمارا از سرزمینتان بیرون نکردند، نهی نمی‌کند بلکه او مجریان قسط و عدل را دوست دارد. همانا خداوند شمارا از برقراری دوستی و رابطه مودت با کفاری که با شما بر سر دین پیکار کردند و شمارا از سرزمین خودتان بیرون راندند و یا بر اخراج شما کمکی کردند، نهی می‌کند.
اینکه برخی از مفسرین گفته‌اند این آیه منصرف و به کفار معاهد و اهل ذمه است ۱ و همه مشرکین را شامل نمی‌شود معلوم نیست منطبق با واقع باشد، ظاهر این است که آیه فوق به‌طورکلی در مورد تمام کفار صادق است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با همین برداشت از آیه مزبور، پس‌ازآنکه در اصل سیزدهم، ادیان دارای ریشه آسمانی یعنی کلیمی، مسیحی و زرتشتی را به رسمیت می‌شناسد. در مورد دیگر فرق کفار و نحوه رفتار با آن‌ها در اصل ۱۴ می‌گوید: «به‌حکم آیه شریفه:
لاینهکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجو کم من دیار کمان تبروهم وتقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظف نسبت به افراد غیرمسلمان بااخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نماید و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند.»۲
فقیه بزرگ اسلام، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) نیز در سؤالی که از ایشان در مورد وضع کفار غیر اهل کتاب شده بود پاسخ فرمودند: همه کفار که در پناه حکومت اسلامی زندگی می‌کنند جان و مالشان محفوظ است ۱٫
نتیجه:
ازآنچه گفته شد می‌توان به‌طور خلاصه چنین نتیجه‌گیری کرد که ازنظر اسلام، انسان ذاتاً موجودی است شریف و دارای کرامت انسانی و برخوردار از نعمت آزادی و حق انتخاب. ولی همراه با این خاصیت آزادی فردی و اختیار مسئول نیز هست و باید عقیده توحیدی صحیح و رفتار و کرداری درست که آن‌گونه که فطرت پاک انسانی و تعلیمات انبیاء الهی او را راهنمایی می‌کند انتخاب نماید درعین‌حال، اسلام در مقام اعمال حکومت در اعمال و رفتار خصوصی اشخاص محدودیتی قائل نیست و هرگونه تفتیش و تجسس و دخالت در این زمینه را منع می‌کند، جز ایمان باطنی و وجدان خداجوی هرکس که ممکن است، اعمال فردی او را کنترل کند، انسان از هرگونه تعرضی مصون است و می‌تواند احساس امنیت کامل کند.۲
درزمینهٔ اعمال و رفتار اجتماعی افراد نیز حکومت اسلامی، نه‌تنها مانع اعمال این آزادی‌ها نیست بلکه مشوق آزادی‌های مزبور نیز هست آزادی شغل و کسب‌وکار، آزادی فردی بیان و قلم و شرکت در اداره امور کشور و انتخاب شیوه بهتر برای اداره جامعه، موردحمایت اسلام است و یک حکومت مبتنی بر ئیدولوژی اسلامی باید آن‌ها را رعایت کنند ۳ قرآن مجید، مسلمان‌ها را به صفت ممتاز شوارئی بودن کارشان می‌ستاید:
(وامرهم شوری بینهم سوره شوری آیه ۳۸) و به پیامبر اسلام امر می‌کند که در کارها با مردم مشورت کند: (و شاورهم فی الامر – سوره آل عمران آیه ۱۵۴) و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که با بینش اسلامی تنظیم‌شده در اصل ۶ مقرر می‌دارد: «در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکا آراء عمومی اداره شود …» و اصل هفتم می‌گوید:
«طبق دستور قرآن کریم: (و امر هم شوری بینهم) و (شاورهم فی الامر) شوراها: مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر این‌ها از ارکان تصمیم‌گیری و اداره امور کشورند …».
استفاده از این آزادی‌ها تا جایی است که به حقوق دیگران یا مصالح و نظم عمومی خلل وارد نیاورد که در این صورت در حق ضرورت طبعاً به‌حکم مقررات قانونی محدودیت‌هایی برقرار می‌شود.
در پایان مایلم نگرانی خود را از وضع اسف‌بار حاکم بر دنیای کنونی در خصوص نقض اولی‌ترین و اساسی‌ترین حقوق انسانی با همه بحث‌های داغی که تحت عنوان حقوق بشر انجام می‌گیرد، ابراز دارم، این‌همه کشتار و شکنجه و آوارگی برای مردم که طالب حقوق اولیه خود هستند در مناطق مختلف جهان چون فسلطین اشغالی و آفریقای جنوبی و لبنان و کشمیر و میان مار (برمه)، و جاهای دیگر لکه ننگی است بر پیشانی بشریت متمدن امروز، جنایات بی‌سابقه اخیر صرب‌ها در نسل‌کشی مسلمانان در قلب اروپای متمدن و سردمدار آزادی و عدم واکنش جدی و بلکه بی‌تفاوتی مجامع و کشورهای منادی و مدافع آزادی فردی و رعایت حقوق بشر دل هر انسان آزاده‌ای را به درد می‌آورد و صداقت و جدیت طرفداران بحث پرغوغای سال‌های اخیر حقوق بشر به‌طورجدی زیر سؤال می‌برد.
بنگرید به سخن یک رهبر اسلامی (علی ابن ابیطالب) (ع) در چهارده قرن پیش وقتی مطلع می‌شود که یکی از فرماندهان ستمگر معاویه به ناحیه‌ای یورش برده و ضمن قتل و کشتار و غارت مردم، یک زن غیرمسلمان ذمی را نیز مورد تعرض قرار داده و ضمن ضرب و شتم او، زروزیور او را به‌زور برده‌اند، خطاب به مردم و سپاهیانش می‌گوید: چرا برای دفع ظلم این ستمگران و دفاع از مظلومین تجهیز نمی‌شوید و به جنگ نمی‌پردازید و می‌گوید اگر انسان از شنیدن چنین ظلمی از غصه بمیرد جا دارد؟۱
و حال مقایسه کنید آن را با واکنش و سخن رهبر پیشرفته‌ترین کشور جهان در پایان قرن بیستم در مورد درخواست دخالت و اقدام جدی جهت جلوگیری از اقدام فجایع و مظالم کم‌نظیر صرب‌ها نسبت به مسلمانان بوسنی و هرزگوین چنان‌که خبرگزاری‌ها از قول او نقل کردند گفته است چون منافع آمریکا در بوسنی هرزگوین درخطر نیست و یا آمریکا منافعی در آنجا ندارد مداخله آمریکا لزومی ندارد.
اوج انسانیت و احساس بشردوستی را در آن دوران تاریک تاریخ در سخنان علی ابن ابیطالب پیشوای مسلمین و نهایت سقوط اخلاقی و انحطاط انسانیت و روح نوع‌دوستی را در این دوران طلایی تاریخ از زبان پر ادعاترین مدافعین حقوق بشر بنگرید.
فاعتبروا یا اولی الابصار.
در مطلب فوق متن کامل در خصوص موضوع آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی، توسط کارشناسان رسمی دادگستری جمع‌آوری و آورده شد.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


مشاوره